عنوان | پاسخ | بازدید | توسط |
![]() |
0 | 618 | morteaz257 |
![]() |
0 | 516 | m12 |
![]() |
0 | 1045 | m12 |
![]() |
3 | 777 | m12 |
![]() |
0 | 511 | m12 |
آموزش زبان انگلیسی دوم دبیرستان درس ۳
کاری از مصطفی پورسینا
آموزش گرامر قواعد نکات مطالب تمرینات معنی ترجمه تلفظ مترادف لغات جدید new words ریدینگ کتاب درسی
آموزش ضمایر موصولی
تعریف ضمیر موصولی در زبان انگلیسی:
ضمیر موصولی کلمه ای است که دو جمله را بهم ربط دهد که مشهور ترین آن در فارسی( که ) است.
مثال:
من پسری را دیدم. آن پسر سریع می دوید.
حال اگر بخواهیم این دو جمله را به هم ربط دهیم باید بگوییم:
من پسری را دیدم که سریع می دوید.
بنابراین اگر توجه کرده باشید کلمه که دو جمله را به هم وصل کرد و چون ضمیر است و به جای آن پسر آمد خود آن پسر حذف شد.
ضمایر موصولی کدامند؟
برخی از ضمایر موصولی در زبان انگلیسی عباتند از:
Who, whom, that, which
فرق بین ضمایر موصولی و کلمات پرسشی:
قبل از پرداختن به آن به شعر زیر که زبان حال دانش آموز هست توجه بفرمایید.
امان از دست این Who و whom و which که هستند چون کلاف بی سر گیج
سال اول گفتین چه عالی هستند آغاز جمله و سوالی هستند
حالا میفرمایید موصولی هستند در بین جمله و اصولی هستند
چطور امسال شدند موصول، برادر چطور این دو کلام گشتند برابر
اگر فرقیست بر آنها بیان کن تمام جزعیات را هم عیان کن
و اما فرق بین ضمایر موصولی و کلمات پرسشی در زبان انگلیسی
این کلمات وقتی که کلمات پرسشی هستند در اول جمله میآیند و آن جملات را بر اساس آنچه که قبلاً در … گفته ایم سوالی میکنند.مثال:
?Whom did you meat yesterday
?Which car did you buy last year
?Who is your English teacher
اما همه آنها وقتی در بین جمله برای ربط دادن بیایند موصول به حساب می آیند و همگی معنی که دارند.
مثال:
من پسری را دیدم که سریع می دوید. .I saw the boy who was running fast in the street
ما پسری را که شما در خیابان دیدید ملاقات کردیم. .We met the boy whom you saw in the street
این خیابانی است که شما آن پسر را در آنجا دیدید. .This is the street which you saw the boy there
چگونه دو جمله را با ضمایر موصولی who بهم وصل می کنیم.
ضمیر موصولی who جنبه فاعلی دارد و مانند مثال فرمول زیر دو جمله را به هم وصل می کند.
جمله دوم منهای فاعل + who + جمله اول (وقتی که مرجع انسان باشد و جنبه فاعلی داشته باشد.)
.I saw a boy
.He cleaned the room yesterday
.I saw the boy who cleaned the room yesterday
چگونه دو جمله را با ضمایر موصولی whom بهم وصل می کنیم.
ضمیر موصولی whom ( یعنی که ) جنبه مفعولی دارد و دو جمله را به صورت زیر بهم وصل می کند.
جمله دوم منهای مفعول یا ضمیر مفعولی + whom + جمله اول وقتی که مرجع انسان باشد و جنبه مفعولی داشته
من پسری را دیدم. .I saw a boy
تو او را دیروز ملاقات کردی. .You met him yesterday
I saw the boy whom you met yesterday
همانطور که ملاحظه می فرمائید him که مفعول به حساب می آید حذف شد. چون whom جنبه مفعولی دارد وقتی که دو جمله را بهم وصل می کند مفعول یا ضمیر مفعولی مربوط به مرجع را حذف می کنیم.
چگونه دو جمله را با ضمایر موصولی which بهم وصل می کنیم.
which یعنی که هنگامی که مرجع شیئی باشد بکار می رود و در دو صورت فاعلی و مفعولی بکار می رود.
بقیه منهای فاعل + which + جمله اول (وقتی که مرجع غیر انسان باشد و جنبه فاعلی داشته باشد)
اکر مرجع جنبه فاعلی داشته باشد.طبق قاعده زیر آن دو جمله را بهم وصل می کنیم.
من اتومبیلی را دیدم. .I saw a car
آن سریع می رفت. .It was going fast
.I saw the car which was going fast
چون مرجع در جمله دوحالت فاعلی دارد پس which در این جمله جنبه فاعلی دارد و باعث می شود که فاعل جمله دوم حذف شود.
اکر مرجع جنبه مفعولی داشته باشد.طبق قاعده زیر آن دو جمله را بهم وصل می کنیم.
جمله دوم منهای مفعول یا ضمیر مفعولی + which + جمله اول (وقتی که مرجع غیر انسان باشد و جنبه مفعولی
من اتومبیلی را دیدم. .I saw a car
تو آنرا دیروز خریدی. .You bought it yesterday
.I saw the car which you bought yesterday
همانطور که ملاحظه فرمودید چون car یعنی اتومبیل در جمله دوم جنبه مفعولی دارد پس it یعنی ضمیر مفعولی مربوط به…. حذف شد.
توجه:
that در حالت ضمیر موصولی به معنی که است و به جایwho,whom,which به بکار می رود.
ضمایر موصولی و کاربرد آنها در جمله در یک نگاه:
جمله دوم منهای فاعل + who + جمله اول (وقتی که مرجع انسان باشد و جنبه فاعلی دارد)
جمله دوم منهای مفعول یا ضمیر مفعولی + whom + جمله اول وقتی که مرجع انسان باشد و جنبه مفعولی دارد ) جمله دوم منهای فاعل یا ضمیر مفعولی+which +جمله اول (وقتی که مرجع غیر انسان باشد و جنبه فاعلی دارد.)
جمله دوم منهای فاعل یا ضمیر مفعولی + which + جمله اول (وقتی که مرجع غیر انسان باشد و جنبه مفعولی دارد)
جمله دوم منهای مفعول یا ضمیر مفعولی+which+جمله اول (وقتی که مرجع غیر انسان باشد و جنبه مفعولی دارد)
تمرین :
این جملات را با ضمیر موصولی مناسب بهم وصل کنید.
.I met a boy.He was playing football
.I met a boy.You gave him the book
.I saw a car.It goes very fast
.I saw a car.You drove it fast
جواب:
.I met the boy who was playing football
.I met the boy whom you gave the book
.I saw the car which goes very fast
.I saw the car which you drove it
new words, ترجمه، معنی فارسی و تلفظ لغات جدید کتاب زبان انگلیسی سال دوم دبیرستان درس ۳
A foot wide
airport along altogether bar biscuit bottle bridge canal Childs wagon chocolate church coach cost dollhouse employ even factory fairyland glow golden hammer highway history Holland hurt jam jar Light bulb light up loaf low magazine match Merry-go-round model offer packet price pull punish repair Run along sail soap Soft drink soup speed stone through thumb tiny toy track waist walk through war whole
| ای فوت واید
ار پورت الانگ ال تو بار بیسکو ایت باتل بریج ک نل چایلدز وگن چاکلیت چرج کوچ کاست دال هاوس ایمپلوی ای ون فک تری فری لند گلو گلدن همر های وی هیستوری هلند هرت جم جار لایت بالب لایت آپ لوف لو م گ زین مچ مری گو راند مادل آفر پاکت پرایس پول پانیش ری پر ران الانگ سیل سوپ سافت درینک سوپ اس پید استون ثرو ثام تای نی توی ترک ویست واک ثرو وار هول | یک پا پهنا
فرودگاه در امتداد در مجموع قالب بیسکویت بطری پل کانال درشکه بچه گانه شوکولات کلیسا درشکه ارزش داشتن خانه عروسکی استخدام کردن حتی کارخانه سرزمین افسانه ای درخشیدن طلایی چکش بزرگراه تاریخ هلند صدمه زدن مربا شیشه یا کوزه دهن گشاد چراغ روشن روشن ساختن قرص نان لقمه کم مجله مسابقه چرخ فلک مدل دادن جیب قیمت کشیدن تنبیه کردن تعمیر کردن رفتن در امتداد رفتن با قایق بادبان صابون نوشیدنی غیر الکلی سوپ سرعت سنگ ازمیان شصت ریز اسباب بازی مسیر کمر سر سری گشتن جنگ کل
|
مترادف لغات جدید زبان انگلیسی سال دوم دبیرستان - درس سوم برای دانش آموزان تیز هوش و زبان آموزان آموزشگاهها | |
۱۲ inches wide | A foot wide |
Place where airplanes regularly land | airport |
Forward,on | along |
Completely,considering everything together | altogether |
Long narrow piece of solid material | bar |
Small round brea –like cake | biscuit |
Container with narrow neck for liquid | bottle |
Structure carrying a road or railroad over a river,etc. | bridge |
Watercourse dug for boats to travel along or to bring water | canal |
Small vehicle with a handle used by children | Childs wagon |
Solid brown substance eaten as candy | chocolate |
Building for public Christian worship | church |
Person who trains people for sports or gives private lessons | coach |
Price of something | cost |
Toy house | dollhouse |
Give paid work to | employ |
A word that you use to say that something is surprising | even |
Place good are made by machinery | factory |
Imaginary land | fairyland |
Give out heat or light without flame | glow |
of or like gold | golden |
Tool with a metal head for driving nails into wood | hammer |
Wide main road for fast traffic | highway |
study of past events | history |
A country in europe | Holland |
Cause pain or damage to | hurt |
Fruit boiled in sugar, for spreading on bread | jam |
Short wide bottle | jar |
Light bulb | |
Single mass of baked bread | loaf |
Not high,not fair | low |
Sort of book cover, which contains writings,pictures … | magazine |
Short thin stick that burns when its end is rubbed against a rough surface. | match |
Machine with large model animals on which children ride around and around | Merry-go-round |
Small copy | model |
Say one will give or do | offer |
Small container or package | packet |
Money to be paid for something | price |
Bring something behind one along | pull |
Cause someone to suffer for a crime or fault | punish |
Act or result of mending | repair |
Go along | Run along |
Piece of strong cloth that allows the wind to move a ship through the water | sail |
Solid substance used with water for cleaning especially ,the body | soap |
Non alcoholic drink | Soft drink |
Liquid cooked food often containing pieces of meat or vegetables | soup |
Rate of movement | speed |
Fairly large piece of rock | stone |
In at one side and out at the other | through |
Short thick finger set apart from the others | thumb |
Extremely small | tiny |
Object for children to play with | toy |
Narrow path or road | track |
Narrow part of the human body bellow the chest | waist |
Go through | Walk through |
fighting | war |
all | whole |
آموزش لغات پورسینایی درس سوم سال دوم دبیرستان
قبل از خواندن این قسمت برای آگاهی از سبک و روش آن لطفاً به
مقدمه لغات پورسینایی درس یک مراجعه فرمایید.
بادبان Sail
باران زیادی باریده بود و آب زیادی هم توی کوچه ها به راه افتاده بود. پدربزرگ گفت اون بادبان رو بیارید، سیل اومد باید با قایق بریم.
مستر جک گفت پس بادبان میشه سیل و نوشت و نوشت بادبان = sail
مجله Magazine
مجله تو دست بچه کوچولو بود و هی اونو گاز می زد. مستر جک پرسید شما به این (اشاره به مجله) چی می گین؟ پدر بزرگ مجله را از دست بچه گرفت و گفت مگز اینو (یعنی گاز نزن اینو) بعد به مستر جک گفت چی گفتی؟ مستر جک گفت هیچی فهمیدم و گفت مجله میشه مگزاین و سپس نوشت مجله = magazine
قرص نان، لقمه Loaf
پدربزرگم داشت به بچه همسایمون نصیحت می کرد.میگفت: بچه جون قشنگ بخور، لقمه رو با لف لف نخور یک قرص نان رو یکجا داخل دهانت نزار که لف لف کنه. جک فورا گفت پس قرص نانمی شه لف و نوشت لقمه ، قرص نان = loaf
کارخانه Factory
فروشنده به پدر بزرگم گفت باور کنید این جنس را دارم به قیمت کارخانه به شما می دم. پدر بزرگ گفت : قیمت کارخانه ؟ فاکتوری داری؟ مستر جک دوید تو حرفش و گفت گرفتم کارخانه می شود فاکتوری و نوشت کارخانه = factory که بعدا تلفظش شد فکتری
شوکولات Chocolate
تو ده ما یه آقایی بود به اسم شکر. او آدم لاتی بود . دائما مثل لوک خوش شانس نوک یه چوب کبریت یا یک تکه چوب تو دهنش بود و با آن بازی می کرد. کم کم مادرش به نوک چوب کبریت حلوا یا شیرینی می بست تا او بلیسد.
جک پرسید اونی که تو دهنشه چیه؟ پدر بزرگ فکر کرد می گه اون کیه؟ جواب داد شکر لاته. مستر جک فکر کرد و گفت شکر لات نوعی شیرینیه و موقع نوشتن بجای ش نوشت چ نوشت و آنرا چاکلت تلفظ کرد . شوکولات = chocolate
بطری Bottle
وقتی شیشه نوشابه را بلند کردم تا نوشابه بخورم پدر بزرگم آن را از دستم گرفت و گفت بچه این رو نخور تاریخ مصرفش تموم شد. این شیشه باطل شد. مستر جک فورا گفت چقدر جالبشیشه مشه باطل و سپس نوشت شیشه = bottle
بیسکویت Biscuit
من بدو بدو از مدرسه به خونه آمدم و به پدر بزرگم گفتم من بیست گرفتم. او به من یک شیرینی داد و می خواست یک جمله به انگلیسی بگوید و بپرسد بیست کجاست ؟ گفت:بیست (bist) کو (cu) ایت (it) مستر جک فکر کرد پدرم به شیرینی توی دستم میگه بیسکوییت و فورا نوشت : نوعی شیرینی = biscuit
ملوان Sailor
آقا سالار که شغلش ملوانی بود به پدر بزرگ و مستر جک نزدیک شد . مستر جک سوال کرد شما به شغل این مرد چی میگین؟ پدر بزرگ گفت جواب داد این آقا سالار ملوان است. مستر جک هم گفت فهمیدم ملوان میشه سالار و با کمی تغییر نوشت ملوان = sailor و آنرا سی لر تلفظ کرد.
درباره :